مرگ بر شوروی شعار مهم دوران سالهای نخست انقلاب است که با در هم پیچیده شدن طومار کومونیست و- به فرموده حضرت امام در نامه‌ ی تاریخی ایشان به گورباچف- قرار گرفتن آن در زباله دان تاریخ این شعاراز زبان مردم ایران خود بخود منسوخ گردید چراکه شعار مرگ خواهی برای شوروی به خاطر خوی سلطه جویی دولتمردان آن بود که اکنون دیگر موضوعیت نداشت. بعد از فروپاشی این ابر قدرت شرق و تجزیه آن به کشورهای کوچک تر روسیه کشوری حاصل از این تجزیه و بزرگترین آنها بود که در همسایگی ایران قرار داشت و بالطبع می طلبید که به نسبت منافع ومصالح  وقرابت های فرهنگی و........ای که باما داشت روابط بین المللی  بااو داشته باشیم .از آن رو آن رابه عنوان یک همسایه درسایه احترام متقابل پذیرفتیم ودر پی آن روابط اقتصادی وسیاسی وصنعتی ......با این کشور بر قرار شد.

اما با توجه به اتفاقاتی که افتاده گویی یاد آوری کردن این معنا در گوش بعضی دولتمردان سیاسی روسیه امری واجب است که اگر چه که شوروی رفت وشعار مرگ به شوروی از زبان مردم شجاع ایران حذف شد لکن روحیه  ضد استکباری وغیرت وحمیّت ایرانی نمرده ونخواهدمرد.ایرانی کسی است که برتن رستمی اوروح غیرت  وصلابت الهی حیدری دمیده شد وبر او قوت زائد الوصفی عطا کرد دیگر این روست که در افتادن با او خطاست.

   بعد ازتعلل ها وبهانه گیری های  روسها در تکمیل نیروگاه بوشهر و رای دادن به قطعنامه ضد ایرانی  با وجود وعده های زبانی ،حال آوازی جدید از آنها شنیده می شود که گویی می خواهند با این آواز دگربار شعار مرگ بر شوروی رابه شکل مرگ بر روسیه در دل وزبان ملت ایران زنده کنند  علیک والاسد

    در پی طرح سپر ضد موشکی آمریکا در اروپابه بهانه ی مقابله با موشکهای ایرانی و مخالفتهای روسیه از ترس  بر جان خود ،شنیده شده است که آقای پوتین پیشنهاد قابل تاملی را به طرف آمریکایی داده است .مبنی بر اینکه اگر دلیل این سپر موشکی آمریکا مقابله با ایران است ،از آنها می خواهیم که این طرح را در کشور آذر بایجان با همکاری ما اجراء نمایند تا هم هدف آمریکایی ها تامین گردد وهم دلهره روسها از مخاطره آمیز بودن این طرح برای خویش از بین برود . آیا چنین سوء استفاده ای از دوستی ما قابل تحمل است؟!

به راستی که سیاست مردان روسی گویا هنوز خوی اسلاف خود را در خود حفظ کرده اند و دوستی با دشمنان ملت ایران می کنند !  واین یعنی بازی کردن با دم شیر  که امید است تا دیر نشده جبران گردد .

                                                                                 م.خادم الشریعه

   یک روزامام جوادعلیه السلام درعصرمامون رگزن راطلبیدتافصدکند(یعنی رگ بدنش راسوراخ کرده ومقداری خون ازآن بیرون آیدکه درسلامتی بدن بسیارمفیداست.)رگزن به محضرامام جوادعلیه السلام آمد،امام علیه السلام به اوفرمود:«دررگ زاهررگزنی کن.»
   رگزن گفت ای آقای من من چنین رگی رانمی شناسم وحتی نام آن رانشنیده ام.امام جوادعلیه السلام آن رگ رابه رگزن نشان داد.رگزن همان رگ راسوراخ کردوازمیان آن آب زردرنگ بیرون آمدتااینکه ظرفی که درآنجابودازآن پرشد.سپس امام علیه السلامبه رگزن فرمود:رگ رانگهدار.اورگ رامدتی نگه داشت .امام دستوردادظرف راخالی کردند،آنگاه به رگزن فرمود:رگ رارهاکن .اورگ رارهاکردبازمقداری کمترازقبل آب زردخارج شد.سپس امام علیه السلام به رگ زن فرمود:اکنون جای رگ راببند،اوآنجارابست.امام جوادمبلغ هنگفتی به عنوان مزدبه اوداد.
 رگ زن ازچنین منظره ای حیران وشگفت زده شده بود.نزداستادش،پزشک معروف آن زمان یوحنّاپسربختیشوع رفت وماجرارابرای اوبیان کرد.
  یوحنّاازین گزارش عجیب حیران شدوبه رگزن گفت:سوگندبه ازآن هنگام که به علم طب مشغول شده ام تاکنون رگی به نام رگ زاهررانمی شناسم برخیزباهم نزداسقف (روحانی بلندپایه مسیحی برویم )اوعمرطولانی کرده شایداودارای چنین علمی باشدوگرنه کسی نیست که به این رازپی ببرد.
  رگزن همراه ابن بختیشوع نزداسقف آمدندوماجراراشرح دادند.اسقف درفکرفرورفت وسردرگریبان فکرفروانداخت وپس ازمدتی طولانی سربرداشت وگفت:یوشک ان یکون هذاالرجل نبیّااومن ذریه نبیّ  به نظرم نزدیک می رسدکه این مردپیامبرویاازفرزندان پیامبرباشد.
                                                                                                                سیره چهارده معصوم ص818
       

درمحضردوحدیث ازآن حضرت :

«اصبرعلی ماتکره فیمایلزمک الحق واصبرعمّاتحبّ فیمایدعوک الهوی»

درانجام آنچه که دوست نداری ولی تورادرراه حق استوارمی کندمقاوم باش ودرانجام آنچه رادوست داری ولی تورابه هوسرانی می کشاندخودداری کن .

«اعلم انک لن تخلومن عین الله ،فانظرکیف تکون»

بدان که توهرگزازنگاه خدادورنیستی (بلکه همیشه درمحضرخداهستی)پس مراقب باش که درچه حال می باشی.